نتایج جستجو برای عبارت :

هیچ در هیچ الا طاعتش.

ترجیح میدم طراحی وبم اونقدر ساده باشه که وقتی مخاطب واردش میشه گیج نشه و یه راست بره سر اصل مطلب ، همونی که من میخوام !
+ نمیدونم از کجا باید شروع کنم تا بتونم این من باشم که تصمیم میگیرم
   اینکه احساس میکنم دارم کنترل میشم توسط یکی دیگه و این من نیستم 
+ بله بله لازمه که الان تیکه کلام معروفم رو به کار ببرم " میفهمی چی میگم ؟"
+ لازم که ذکر کنم تاثیر بی وقفه فیلم دیدن نیست این حسِ " کسی داره منو و کنترل میکنه و تو تصمیم هام دخالت میکنه " بلکه چند وق
وقتی عشقی تو دلت نباشه بدون که دلت یخ زده....
خیلی وقته این دل من داره دست و پنجه نرم میکنه .
همه جا میگن عشق خدایی...درست .....اگر عشق خدایی کافی بود هیچ پیامبر و هیچ آدم صدیقی تمایل به عشق زمینی پیدا نمی کرد.....
من واقعا خسته شدم.
الان میفهمم من بدرد زندگی و ازدواج نمیخورم . 
هر جقدرم که منت خدای عز و جل را میکشم که طاعتش موجب قرب است و شکرش مزید نعمت ..... فایده ای نداره. راه نداره....خدا خودش صلاح میدونه این عیب تو من بمونه زجرم بده. شاید به صلاحمه....چی 
بعضی ها هنرمند و شاعر میشن
 بعضیام به عشقشون میرســن
همه.چیز عادلانه تقسیم شده!
:)
پ.ن. جدی تر از متن : چه اینوری باشی چه اونوری چه باچیزی که بهت داده شده باشه حال کنی چه نه ... تموم میشه ... و چیزی ازش نمی مونه برای ابدیتی که در انتظارته جز طاعت او! حالا دیگه میتونم با دل خوش و نه از روی عادت و رودربایستی وایستم جلو ضریح و بخونم 
 اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسِی مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِکَ رَاضِیَةً بِقَضَائِکَ...
پ.ن 2:جمله اول شعر گونه و مناسب فضای دور
بعد از اینکه یک مرد ۹۳ ساله در ایتالیا از بیمارستان مرخص می شود، به او گفته شد که هزینه یک روز ونتیلاتور (تهویه) بیمارستان را بپردازد. پیرمرد به گریه افتاد. پزشکان به او دلداری دارند تا بخاطر صورتحساب بیمارستان گریه نکند. ولی آنچه پیرمرد در جواب گفت، همه پزشکان را گریه انداخت. پیرمرد گفت: "من به خاطر پولی که باید بپردازم گریه نمی کنم. تمام پول را خواهم پرداخت."  گریه من بخاطر آن است که 93 سال هوای خدا را مجانی تنفس کردم، و هرگز پولی نپرداختم. در ح
   پروردگار،یک کلمه اما نه یک کلمه ی ساده ، نامی است که برای به زبان آوردنش به شهامت نیاز است .گاهی در زندگی به تصاویر و صدا هایی دقت می کنیم که به ما درس زندگی می دهد.
صدای بارش باران،همان صدایی که با تک تک صدای قطره هایش به ما چگونه زندگی کردن را می آموزد.
   آسمان،آسمانی که با هر یک از ابر هایش تضاویر زندگی را به ما نشان می دهد و با خنده هایش رعد و برق می زند.
باد،زمانی که بوی باد به مشام میرسد ذهنمان را به آن خطاب میدهیم و غرق صدای زوزه ی باد می
سر آغازبه نام خدایی که جان آفریدسخن گفتن اندر زبان آفریدخداوند بخشندهٔ دستگیرکریم خطا بخش پوزش پذیرعزیزی که هر کز درش سر بتافتبه هر در که شد هیچ عزت نیافتنه گردن کشان را بگیرد بفورنه عذرآوران را براند بجوروگر خویش راضی نباشد ز خویشچو بیگانگانش براند ز پیشوگر بنده چابک نیاید به کارعزیزش ندارد خداوندگاروگر بر رفیقان نباشی شفیقبفرسنگ بگریزد از تو رفیقپرستار امرش همه چیز و کسبنی آدم و مرغ و مور و مگسیکی را به سر برنهد تاج بختیکی را به خاک اند
 عبدالاعلی گوید  از امام صادق ع پرسیدم کسیکه چیز یرا نشناید مسولیتی دارد فرمود نه زیرا مواخذه غافل عقلا قبیح است 3 و فرمود هر چه را خدا از بندگان پوشیده داشته از گردن ایشان  ساقط .پس هرکه. چبزی را نداند با کی نیست  بشرط اینکه در تحصیلش مقصر نباشد 4 حمزه بن طیار گوید امام صادقع بمن فرمود بنویس برایم املا کرد از عفبده ماست که خدانسبت بانچه ببندگان داده و بایشان معرفی کرده احتجاج کند بسوی ایشان پیغمبر فرستاده و بر ایشان کتاب نازل کرده که در ان ام
به نام خداوند شعر و غزل                    به نام خداوند عزوجل
به نام خداوند شعر و غزل                    خداوند روزی ده بی مثل
منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت. هر نفسی که فرو می رود ممد حیات است و چون بر می آید مفرح ذات. پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب.
از دست و زبان که برآید                    کز عهده شکرش به درآید
اعملو آل داود شکرا و قلیل من عبادی الشکور
بنده همان به که ز تقصیر خویش                 
به نام خالق هستی
هرانسانی از ازندگی کردن هدفی دارد خیلی
ها ارزو دارند که یکی از پولدارترین شخص دردنیا شوند...خیلی ها آرزو دارند
بهترین پزشک از دانشگاه فلان باشند و...
 محیط زندگی...اخلاقیات ونوع زندگی کردن فامیلها و وابستگان برای انسانها آرزو درست میکنند...

 ولی تمام این آرزها باتوجه به جویات است که انسان درون آنها قرار میگیرند مگرنه تمام انسانها فطرتا خواستار رسیدن به خدا هستند
معمولا کسانیکه از اهداف معنوی برای خود ندارند معلوم است که از
*خواب بودم نیمه شب در بسترم*
سایه ای افتاد ناگه بر سرم
*خواب بر چشمم هنوز تحمیل بود*
سر بلند کردم که عزرائیل بود
*رنگ از رخسار گلگونم پرید*
آب پیشانی به دامانم چکید
*دست و پایم سست، تن خیس از عرق*
خِس خسی در سینه، جانم بی رمق
*التماسش کردم و گفتم : امان*
گفت : امر است از خدای آسمان
*زندگانی بر سرت پایان گرفت*
از تو باید این دقیقه جان گرفت
*گفتمش : مال و منالم مال تو*
تا رها یابم من از چنگال تو
*گفت : نه هنگامه ی هجران توست*
آنچه داری سهم فرزندان توست
*ساله
 
بسم الله الرحمن الرحیم
منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربتست و به شکر اندرش مزید نعمت. هر نفسی که فرو میرود ممد حیاتست و چون برمیاید مفرح ذات. پس در هر نفسی دو نعمت موجودست و بر هر نعمتی شکری واجب
از دست و زبان که برآید
کز عهده شکرش بدرآید
اعملوا آل داود شکرا و قلیل من عبادی الشکور
بنده همان به که ز تقصیر خویش
عذر بدرگاه خدای آورد
ور نه سزاوار خداوندیش
کس نتواند که به جای آورد
باران رحمت بی حسابش همه را رسیده و خوان نعمت بی دریغش همه جا کشیده
حکایت هارون با دو زاهد رفتن هارون به نزد "عمری"هارون الرشید یک سال به مکه رفته بود (حرثه الله تعالی). چون مناسک تمامی گزارده آمد و بازنموده بودند آنجا دو تن اند از زاهدان بزرگ. یکی را ابن سماک گویند و یکی را ابن عبدالعزیز عمری. و نزدیک هیچ سلطان نرفتند. [هارون] فضل ربیع را گفت: یا عباسیر و وی را چنان گفتی. مرا آرزوست که این دو پارسا مرد را که نزدیک سلاطین نروند ببینم و سخن ایشان بشنوم و بدانم حال و سیرت و درون و بیرون ایشان. تدبیر چیست؟گفت: فرمان،
 
گروه اقلیت
ما انسان ها برای رشد وتکامل، دگردیسی و دگرگونی های متنوعی  را تجربه می کنیم وبه دلیل همین دگرگونی ها به بلوغ وتکامل  می رسیم
با دقتی در تاریخچه انسان شناسی در می یابیم که  انسان کهن نسبت به انسان امروزی بسیار خام ونابالغ است ودگرگونی های کمتری را را بخود اختصاص داده است و به همین مناسبت دیرینه شناسان انسان های کهن را در مسیر فراگیری رفتار زیستی به گونه های متفاوتی از کهن تا مدرن دسته بندی کرده اند .
پس از انقلاب کشاورزی وشهرنشین
گروه اقلیت

ما انسان ها برای
رشد وتکامل، دگردیسی و دگرگونی های متنوعی  را تجربه می کنیم وبه دلیل همین دگرگونی ها به
بلوغ وتکامل  می رسیم

با دقتی در
تاریخچه انسان شناسی در می یابیم که  انسان
کهن نسبت به انسان امروزی بسیار خام ونابالغ است ودگرگونی های کمتری را را بخود
اختصاص داده است و به همین مناسبت دیرینه شناسان انسان های کهن را در مسیر فراگیری
رفتار زیستی به گونه های متفاوتی از کهن تا مدرن دسته بندی کرده اند .

پس از انقلاب
کشاورزی وشهرنشین

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها